نتایج جستجو برای عبارت :

یک عدد چالش(به نظرم جالبه:")

 
برام خیلی جالبه این که یک سری از هم خانم‌ها ، نمیتونن یک هفته بدون‌ حضور یک مرد تو زندگیشون بگذرونن و هی از این رابطه وارد یک رابطه‌ی دیگه میشن ، و اگه بین دوتا رابطه چند روزی فردی تو دست و بالشون نباشه دائما ناله میکنن که من همیشه تنها بودم و فلان و بیسار. بعد با همچین شخصیت غیر مستقل و وابسته به جنس مخالف ، دم از حقوق زن و هشت مارس و این جور حرف‌های قشنگ قشنگ میزنن . نمیدونم آیا همه جای دنیا بین حرف و عمل مردم این همه تناقض وجود داره یا فقط
امروز برای اولین بار در عمر‌م یادم رفت برم کلاس. وقتی فهمیدم  که یک ساعت و نیم از شروع کلاس گذشته بود. ببین چه خانواده اعجوبه‌ای دارم که تا خودم نگفتم هیچکی حواسش نبود. این برای اولین باره که یادم رفته باید می‌رفتم کلاس. کلاسی که بیشتر از یک سال منظم رفتم.
خیلی جالبه...خیلی،جالبه!
من خیلی سر زدم اونجا
وقتی اوضاع خوب بود 
وقتی اوضاع بد بود 
و وقتی اصن اوضاعی نبود 
جالبه خودم پیدا کرده بودم 
تنها رفتم اولین بار و خو ۹۹ درصد موارد هم تنها بودم 
الا دوبار 
هوا چقدر عجیب شده 
دیلمان برف 
اینجا ۷ درجه 
جالبه 
اردیبهشت عجیبیه!
حتما مادرا جاشون جای خوبیه حتی وقتی نیستن 
امیدوارم باعث لبخند باشه برات زندگی دختر کوچولوت.
جدیدا بسیار در مورد مهاجرت ورزشکاران می شنویم. دوستانم بحث و تبادل نظر زیادی می کردند که چرا این گروه اینقدر مهاجرت می کنند؟ هر کسی حرفی و دلیلی می آورد ولی به نظر من مبنای بحث خیلی درست نیست. این گروه هم مانند سایرین در حال مهاجرن هستند. فقط چون معروف هستند دیده می شوند/ البته به دلیل اینکه صاحبان مدال می توانند راحتتر مهاجرت کنند ، خب طبیعتا از این حق استفاده می کنند.
 
به نظرم تمام افرادی که می توانند دارند مهاجرت می کنند. جالبه هیچکسی هم بر
خیلی جالبه دقیقا وقتی کتاب موج ها که داخلش به تله پاتی و پیشبینی و اینجور چیزا اشاره شده بود تموم کردم، توی دنیای سوفی به این قسمت رسیدم که این چیزا رو رد میکنه. یه بار دیگه، کتابا ما رو پیدا میکنن، یه بار دیگه یه کتاب منو پیدا کرد! جالبه که دنیای سوفی رو مدتهاست میخونم و هربار یه جاییش زو میخونم قبلش درباره اش اطلاع کسب کردم. البته نه همیشه ها. دفعه قبلی درباره وایکینگ ها بودش.
یعنی این کتاب صبر میکنه ون اول اطلاعات لازم رو بگیرم بعدش اون قسمت
حدود سه چهار ماهی هست که شاید فقط دو سه بار اونم تا سر خیابون از خونه
بیرون رفتم و صبح تا شب مشغول پایان نامه علی بودم. اینقدر این مدت از
خودم غافل بودم که برام خیلی سخت شده پامو بیرون از خونه بگذارم و بین مردم
برم. حس می کنم در خونه باز بشه نور شدید و آزار دهنده ای به صورتم می
خوره و وحشت سر تا پامو میگیره. این شرایط منو یاد زن مرموز رمان آرزوهای
بزرگ میندازه. خانم هاویشام به نظرم عجیب ترین زن خلق شده در داستانهاس و
جالبه من همیشه باهاش همذا
شلغم یکی از مواد غذایی است که خواص زیادی دارد بخصوص کلسیم و در فصل سرما مثل آنتی بیوتیک طبیعی عمل می کنه
معمولا بچه ها خیلی دوستش ندارن ولی من جدیدا یک روش پیدا کردم که بویش را از بین می بره و احتیاج به پختنش هم نیست
شلغم را خوب بشورید و پوست گرفته و حلقه ای خرد کنید و داخل یک کاسه بریزید و رویش آب لیموی تازه بریزید تا شلغم ها به آب لیمو خوب آغشته بشوند. حالا آماده خوردن هستند جالبه هیچ بوی شلغمی را احساس نخواهید کرد
من با پسرم امتحان کردم جالبه
خیلی از مسائلی که سابق بر این به نظرم ارزش بودالان کاملا برعکس شده و در نظرم پشیزی اهمیت ندارن...
و وقتی با آدم هایی رو به رو میشم که اون مسائل براشون مهمه،سکوت میکنم و ازشون دور میشم و تو دلم میگم اونهام یه روزی میرسن به اینی که من بهش رسیدم...
خب به اسم سئو کلی خدمات ضعیف و بی ارزش ارایه میشه. اگه شما با سئو آشنا باشید من رو متهم به لینک بیلدینگ می کنید. اما خواهش میکنم خوب نگاه کنید که آیا هستم یا نه. قضاوت شما برای من محترم است. اما انکار نمی کنم که من در اغلب پستهایم ایده ها را با یافت لینکی در سایتی شروع می کنم و کم کم در رهنم آن را بزرگ می کنم و در نهایت اینجا تایپ می کنم. در هر صورت اگه سئو بودم منم در مظان اتهام قرار داشتم
با اسم سئو خدمات ضعیفی ارایه می شود و بازار سئو تاحدی در ایرا
سرگرمی یه آدم بیکاری که روز جمعه اطرافیانش رفتن پی کار و گردش خودشون و اونو تو خونه تنها گذاشتن، می‌تونه این باشه که بره تو دیوار بگرده و بخونه که ملت به چه دلایلی لوازم نوی تازه خریده‌ی خودشونو می‌خوان بفروشن.
جا ندارم
کادویی بوده، دوستش ندارم
اسباب‌کشی دارم
مهاجرت در پیش دارم
جهیزیه‌م بوده، بلااستفاده مونده
...
برام جالبه که برام جالبه.
به نظرم خیلى ساده ست 
اباذرى و ملکیان رو میشناسید؟
اگه نمیشناسید که خوب نیست. یعنى از وضعیت فرهنگى اجتماعى خیلى بى خبرید.
اگه میشناسید بهتر میشه اوضاع!
من ملکیان رو خیلى دوست دارم!
اما یه چیز دیگه میخوام بگم! توى جامعه روشنفکرى الان دو گروه عمده وجود دارند : یه گروه منتقدان وحشى و مخالف همه چیز و یه گروه روشنفکر مهربان و متواضع . یه گروه سومى هم خودشونو نخود هر آش مى کنن که از کلمات گنده گنده استفاده مى کنن و نمى فهمن چى میگن اصلاً اینا جز روشنف
خب بریم سراغ معرفی دوتا فیلم خوب که هم کلی جایزه گرفتند و هم ارزش دیدن را اره
 
_ دوپاپ:
از اون فیلم هایی که بهتون می گم در دیدنش هیچ شکی نکنید و حتما ببینید.من که یادم نمی آید و به نظرم جز اولین فیلم هایی است که درباره پاپ و دنیای پشت ظاهر عام پاپ ها ساخته شده.یک فیلم قوی با یک داستان قوی و بازیگرهای درجه یک که قشنگ دوساعت مخاطب را پای فیلم میخکوب می کند و از همه جالب تر آرامش شخصیت ها توی گفتن دیالوگ ها و بازی شان هست.پس حتما ببینید.
 
 
 
داستان ا
سلام
من دانشجوی ارشدم. سربازی رفتم. چند ساله کار میکنم و میخوام ازدواج کنم. منتهی مسئله اینجاست که فرضا من یه دختری رو زیر نظر میگیرم توی دانشگاه، بعد یهو 2-3 روز نمیبینمش و توی این مدت چشمم به یکی دیگه میخوره. میگم اینم خوبه ها. بذار اینم در نظر بگیرم. بعد دوباره ممکنه یه مدت دومی رو هم نبینم بعد باز یکی دیگه نظرم رو جلب کنه. 
اولش فکر میکردم این کار اشتباهه و من دچار تنوع طلبی شدم؟، ولی بعدا فکر کردم چرا؟، مگه من با هیچ کدوم این ها قول و قراری گذ
۱_رو کی بیشتر حساسی؟
۲_ اسم کراشت؟
۳_تاحالا حس پوچی بهت دست داده؟
۴_ یکی از بزرگترین خواسته هات که ولش کردی چیه؟
۵_رنگ چشمات؟
۶_اگه بخای خودکشی کنی به چه روشی انجامش میدی؟
۷_ چه وقتایی همه چی رو به تخمت‌میگیری؟
۸_ از اون ادمایی هستی که اگه یه چیزی واست مهم باشه میگی نیست؟
۹_ از اونجایی که خودت خودتو بهتر میشناسی شخصیتت چطوریه؟
۱۰_چه چیزی بیشتر از همه اذیتت میکنه و باعث ناراحتیت میشه؟
۱۱_ کی بیشتر از همه دلتو شکسته؟
۱۲_اگه بخای یکی رو از زندگیت حذ
فقط کافیه اول صبح که بیدار می‌شی انرژی مثبت‌ بیشتری رو به روزی که قراره باهاش مواجه بشی تزریق کنی،آره همینه.
مدت کوتاهی مطابق با عنوان فکر می‌کردم که با سرعت زیادی به سمت یه مسیر تاریک دارم حرکت می‌کنم ولی فکر کنم موفق شدم یه مقداری از مسیرم رو عوض کنم،حالا دیگه فقط من موندم،آدم‌آهنی درون،یه مسیر مشخص و وقتی که به سرعت می‌گذره و باید ازش استفاده کنم درست همون‌طوری که باید.
یه مدت هست که متن آهنگ‌هایی که دارم بهشون گوش می‌کنم رو همزمان م
فقط کافیه اول صبح که بیدار می‌شی انرژی مثبت‌ بیشتری رو به روزی که قراره باهاش مواجه بشی تزریق کنی،آره همینه.
مدت کوتاهی مطابق با عنوان فکر می‌کردم که با سرعت زیادی به سمت یه مسیر تاریک دارم حرکت می‌کنم ولی فکر کنم موفق شدم یه مقداری از مسیرم رو عوض کنم،حالا دیگه فقط من موندم،آدم‌آهنی درون،یه مسیر مشخص و وقتی که به سرعت می‌گذره و باید ازش استفاده کنم درست همون‌طوری که باید.
یه مدت هست که متن آهنگ‌هایی که دارم بهشون گوش می‌کنم رو همزمان م
مردم چقدر احساسی برخورد می کنند! چقدر احساسی انتخاب می کنند! احساسی رای میدن! آدم حرص می خوره فقط! همیشه همینجوریما حتی موقع انتخابات :/
فکر کن دیشب شروین و گروه پایتخت حذف شدن! به جاشون خانوم عروسک گردان و پرهام و سما رفتن بالا :( 
با این اوضاع هر چی عصر جدید جلوتر می ره خوبا حذف می شن و جذابیتش به شدت میاد پایین.
+ حالا تعصبی روی نظرم ندارم ولی در هر صورت نظرم اینه :/
پست قبل زیادی حالش بد بود. امروز رو قشنگ جمممعه برگزارش کردم. ماسک، حموم، آهنگ، لباس نو، خوراکی، مرتب کردن اتاق، خواب بعدازظهر! بهتر شدم. گرچه الان سردرد داشتم ولی دمنوش زدم روش بهتر شدم. جالبه من تا دو سه سال پیش اصلا سردرد نمی دونستم چیه. الانم در حال سنجاق گلی درست کردن برای خودمم. 
 
فردا هم که تعطیل رسمیه ولی میخوام برم سرکار خودم و این خیلی باحاله
ولی آدم حتی اگه برای خودشم کار می کنه حتما باید یه روز تعطیل برای خودش در نظر بگیره تا نپوکه.
چند ماه پیش با رفیقم رفته بودیم یه جایی برای استراحت، یکی از دوست‌هام یه سایت فروشگاهی راه انداخته بود اما هنوز خیلی چیزا رو نمیدونست.
اون روز بهم زنگ زد و درباره تولید محتوا چندتا سوال پرسید. منم سعی کردم با یه زبون ساده جواب سوالشو بدم که هم موضوعو درک کنه و هم بتونه کمکش کنه.
تلفنو که قطع کردم رفیقم گفت : برای مشاوره ای که بهش دادی چقدر پول میگیری؟
منم گفتم هیچی همین طور مرامی بهش گفتم.
گفت : آدم باید خل باشه تا چیزی رو که میدونه رایگان به بق
بدترین شروع واسه یه روز می تونه نزدیک صبح بیدار شدن با خوابای بد و دیگه خواب نرفتن باشه، البته اون تیکه ش که پتو رو بغل می کنی و هی تو تختت وول می خوری تا خوابت ببره خیلی حال میده. ولی خب بقیه روز رو خسته گذروندم، خونه خواهری رفتم و چند تا مهمون هم تو خونه خودمون داشتیم. 
توجه کردین کسی که از هر حالتی و هر وضعی ناراحت میشه یهو یه عالمه آدم که برعکس اون خیلی راضی و خوشحالن و اوضاعشون خوبه دوروبرش پیدا می شن؟ این واسه سوزوندن اون بدبخته؟ یا تصادف م
یه آزمایشی کردن دانشمندا که نتیجه اش واقعا جالبه!!
میان جلوی بچه ها شیرینی میذارن، بعد میگن اینا رو نخورید.تو اون اتاق دوربین میذارن و از عکس العمل بچه ها فیلم می گیرن.
ززززززززززل می زنه آب دهن لب و لوچه آوییییییییییزون...خلاصه یه وضیعتیه قیافه ی بچه ها...
بعضیاشون آخر سر دیگه طاقت شون(بخونید قدرت شون) تموم میشهو شیرینی رو میخورن...
اما جالبه،وقتی محققا میان و نتایج و واکنش بچه ها رو بررسی می کنن،می بینن اونایی که کمتر به شیرینی نگاه کردنو کمت
آی شرکتها می توانند در لنزو فعالیت شرکتی انجام دهند و مثلا مقالت خودشون رو منتظر کنند یا عکسهای رویدادهاشون رو قرار بدهند و همزمان از اعتبار آن سایت برای رشد کسب و کار خود بهره بگیرند؟
پاسخ البته بله است اما هر چیزی قلق خاص خودش را دارد. من نمی دانم دقیقا چه قلق هایی دارد اما این سایت هم حتما مانند سایتی چون پینترست یا فلیکر می تواند در برندینگ و توسعه کار نقش بازی کند
یک نمونه لینک شرکتی دیدم که مقاله ای را پروموت کرده اند. ببینید شما هم.
جالب
سلام
برای من خیلی جالبه بعضی از دختران نمی خوان جواب نه بشنون! ولی وقتی به یک پسر جواب نه میدن اصلا اون رو نمی فهمن!
این مطلب رو برای اون مطالبی ارسال کردم که دختره عاشق پسره شده بود و نمیدونست چطوری بگه و یا اینکه به پسره گفتن و بعد پشیمون شدن و پسره نه گفت و یا بعدا جوگیر شد و ...
بعد جالبه که دختران میان این جور جاها میگن که دختر نباید به پسر پیشنهاد بده! نه، وای چه کار بدی، چقدر آخه!، دختر غرورش میشکنه دختر فلان و بهمان ولی این طور نیست اصلا . 
ا
این که می‌گویم اشعار حافظ و غزل‌های سعدی را لایق عشق به آدم‌ها نمی‌دانم به این دلیل است که عاشق‌ترین فرد در وقت خودش، حسابی توی کاسه‌ی شما خواهد‌گذاشت؛ فقط کافی است موقعیت یا شخص بهتری پیدا کند. به نظرم این غزل‌های حافظ و سعدی اگر برای عشق زمینی هم باشند، که به نظرم هم هست، خیلی جدی نیستند! وحی منزل نیست. حالی آمده و غزلی گفته‌اند. دیگر این که این عزیزان یک عشق و دو عشق نداشته‌اند. برای افراد مختلف غزل سروده‌اند و همین هم باز حکا
به نظرم تنها دلیل وصل شدن نت خطبه های امروز نمازجمعه تهران بود که اقای خاتمی گفت قطع شدن اینترنت تصمیم درست دولت بوده :)) 
دولتم برای اینکه دشمنیشو ثابت کنه دقیقا عکسشو عمل میکنه !
به نظرم درخواست هامون رو به دولت برعکس بگیم زودتر به نتیجه میرسیم ! 
مثلا بنزینو گرون کن ! 
مثلا حقوق ها رو دیر بریز ! 
عدالتو رعایت نکن ! 
همه چیو فیلتر کن !
روحانی تا آخر عمرت واسمون بمون ♡ 
سلام
با تشکر از خانوم فاطمه از وبلاگ "بلاگی از آنِ خود" که منو دعوت کردند!اینجا قراره چند تا چیز از "بیان"بخوام تا به خودشون سر و سامون بدند.
اولین چیز به نظرم راه اندازی اپ اندروید و آی او اسِ که واسه ما انسان های سر به زیرِ گوشی به دست واجب به نظر میرسه.
دومین چیز به نظرم یکم تبلیغات کار خودشون تو فضاهای دیگه اس!من خودم تاحالا تبلیغی از بیان ندیدم هر چند شاید واقعا بنده خداها اینقدر درآمد ندارند که تبلیغ کنند!
چیز دیگه ای ندارم الان!لطفا هر کسی
خیلی جالبه
مثلا من داره ازم خون میره و دارم میمیرم
و مینویسم
بعد ملت همه میان میگن حتی وقتی غر میزنی، آخر همه قصه هات به خوبی و خوشی تمام میشه! و انرژی منتقل میکنی به ما و میریم میجنیم برای ادامه زندگی!!
خیلی خوشحالم که همه تان این حس را از من میگیرین.
. راننده ها هم وقتی ساکمو میبینن از مقصد سفرم
می پرسن. برام جالبه که بعضیاشون سوغاتیای شهرمونو میشناسن و حتی این بار
یکی گفت که از یکی از محصولات شهرمون استفاده میکنه. شهر ما شهر کوچیکیه.
نمیدونم چرا این راننده تاکسیا باید بشناسنش. خیلی لنتین!
چندتا ویدئو از نابودی محیط زیست دیدم.. اتش سوزی اخیر استرالیا و قبل از اونم مستندی بود که گویندش خیلی حرص میخورد که نهایتا منابع زمین تا ۱۰۰ سال دیگه میمونه نه بیشتر! و اینکه زمین داره کوچک و کوچکتر میشه و از بین میره و هیچ کسی هم هیچ کاری نمیتونه انجام بده..
اینکه حالا به این موضوع رسیدیم جالبه.. اینکه بابتش حرص میخوریم و استرس داریم و از همدیگه درخواست کمک میکنیم و ... هم جالبه
این چیزیه که خداوند وعده شو داده... یعنی قبلا گفته.. به مرور زمین کوچ
خیلی جالبه
یکی به تو بدی میکنه
بعد تو اولش ناراحت میشی
بعدش میگی اوکی بی خیال
ولی سر اون ادم همه اون بدیا میاد و بعدش تو میگی وای خدا چرا؟!
یعنی گریزی نیست. سر طرف میاد هر بدی ای به شما کرده.
اینقدر زنده میمونین تا شکستش رو ببینین.
دوست دارم همه چی رو طوری جلوه بدم انگار هیچ‌وقت همچین آدمی اصلا نبوده. اما عکس‌ها رو نگه می‌دارم که اگر روزی بخواد دست از پا خطا کنه بتونم یکم خدمتش برسم.
خیلی جالبه ها، هر کاری دوست داشته کرده با من و زندگیم. آخرش هم دو قورت و نیم باقی، بهم گفت هیچ وقت منو نمی‌بخشه و حرفام لایق خودمه! حالا جالبه من نه خیانت کردم و نه باعث خیانت شدم. من این وسط فقط آسیب دیدم. بعد خانوم تازه باید منو ببخشه. تازه آخرش هم منو به خدا واگذار کرد. واقعا این آدما خدا هم
جالبه
ادم اینقدر زنده میمونه تا به فاک رفتن و بدبخت شدن همه کسایی که به نحوی اذیتش کردن،
رو ببینه.
 
کسایی که من الان دلم میسوزه براشون، کسایین که چند سال قبل به هر نحو ممکنی اذیتم میکردنو لذت هم میبردن.
حکمت دنیا.
اخر هفته تون عالی.
دوستون دارم.
تدریس برای دانشجویان ارشد با تدریس برای دانشجویان کارشناسی واقعا متفاوته
اولین تفاوت در تعداد دانشجویان ارشد هست.....
معمولا تعداد دانشجویان ارشد کمتر هست و خب صحیح کردن برگه ها راحت تر..(البته غیر از درسهایی که مشترکا با دانشجویان کارشناسی ارائه میشه)
دومین تفاوت در نمره قبولی هر درس هست.....نمره قبولی 14 هست...بهمین خاطر تلاش دانشجو بیشتر هست...
از همه مهمتر، لذتی هست که در درس دادن مطالب تخصصی تر برای دانشجویان ارشد وجود داره
مطالبی که سطحش با
بابا میگه تو خیلی باید خداتو شکر کنی. میگم چرا؟ میگه به هر جا که رسیدی، پشتت یه معلم خوب بوده... 
به حرفش فکر کردم و به نظرم باید این رو اضافه میکردم به حرفش، که از بین اون همه معلم و استاد، یه عده نا استاد بوده و یه عده استاد. نااستادان معمولا به ورطه ی فراموشی سپرده میشن و استادان، درخشان میمونن... 
شیوا، یکی از اونهاست که همیشه برام درخشان میمونه. مربی باشگاهم! من رو با ورزش آشتی داد، چطوری؟ با جدیتش، با بلد بودنش تو کجاها مهربون بودن و کجاها ب
فیلم American beauty
درام و سرگرم کننده. اما شاهکار نبود و پایان باز هم داشت تقریبا! 
فیلم the help
راجع به خدمتکارهای سیاه پوستی که تصمیم میگیرن علیه نژادپرستی بجنگن
قشنگ بود. اما باز هم به نظرم میتونست پایان بهتری داشته باشه
انیمیشن up
خیلییی وقت بود میخواستم ببینمش و از دیدنش هم لذت بردم.زیبا بود
فیلم A star is born
این که انقدر معروفه که فکر کنم خودتون دیده باشید.
در کنار داستان فیلم ، به نظرم توجه زیادی به موسیقی های متنش داشته باشید که فوق العاده بود.
لذت
کناب وفور کاترین‌ها تموم شد. تمش مثل فیلمهای دبیرستانی و نوجوونی خارجی بود و خیلی ماجراجویی و اینا داشت. البته که چیز باحالیه اما بیشتر به نظر میرسید نویسنده دنبال اینه که از روی کتاب فیلم بسازن یا حداقل برداشت من این بود. کلا به نظرم نحسی ستاره های بخت ما خیلی بهتر از این بود. اما خب این کتاب هم حرفایی واسه گفتن داشت. و البته مثل هر کتاب دیگه‌ای چیزهایی یاد میداد به ادم.
 
آنا کارنینا جلد یکش چند روز پیش تموم شد که البته من ترجمه خوبی رو انتخا
"پدرم به من نصیحتی کرد، که هنوز در ذهنم میچرخد، گفت: هر وقت میخواهی از کسی ایراد بگیری، یادت باشد همه ی مردم دنیا شانسی را که تو داشتی، نداشتند..." *
خیلی جمله ی سنگینیه به نظرم... این روزا خیلی بهش فکر میکنم و تا میام به کسی ایراد بگیرم، یادش میفتم...
برای همین به نظرم هیچ کس مستحق حرف و ایراد نیست.. حتی اونی که به نظر ما ظالمه! همون فرد اگر تو یه خانواده و شرایط دیگه ای بود میتونست اینجوری نباشه!!
برای همین بعضی وقتا فکر میکنم جهنم خیلی خلوته! شایدم
جالبه! یه حسی بهم می گفت امروز قراره بالاخره اینجا پست بذارم! تاریخ آخرین نوشته ام رو نگاه کردم و دیدم که دقیقا 4 ماه گذشته از اون روز. 
یه چیزی بهم بگین لطفا. کتابی، موسیقی ای، فیلم یا سریالی،نقاشی ای هرچیزی که فکر می کنید زیباست برام بفرستید لطفا. نیاز دارم به چیزای تازه:)
امروز که درمورد critical thinking تو سایت philosophy میخوندم ، چندلحظه ذهنم پرت شد سمت مشاوری که پارسال اومد شهرمون و کلی سروصدا به پا کرد و پول خوبی انصافا به جیب زد!!
این آدم بنظرم واقعا باهوش بود! شهرما شهر خیلی بزرگی نیست ولی خب کوچیکم نیست و تقریبا کسی نبود که اسم این آدم رو نشنیده باشه یا لاافل یک بار تو همایش هاش شرکت نکرده باشه! اعتماد به نفس فوق العاده زیاد و ایده های عجیب و بحث برانگیزش ، اینکه باعث شده بود مدرسه ها و بقیه موسسات کنکوری واکنش نشون
خدا می‌گه: ما قرآن را برای «ذکر» آفریدیم...هوم... یعنی چی؟ یعنی خدا نشسته فکر کرده، گفته خب، من یه کتابی می‌خوام بفرستم که موندگار باشه... چی باشه خوبه؟ هوم... ذکر...ذکر یعنی چی؟ احتمالاً بشه معنی کرد به: یاد.خدا دوست داشته به یادش باشیم... یادمون نره که اونم هست...جالبه... انگار با یه داستان عشقی طرفیم... :)
خوب برم دیگه این هفته ای کاری توی شرکت چار هم تموم شد خوشبختانه برنامه نویس خانم اکرم قین هم نمیخواد آپدیت بذاره که من بخوام آپدیت کنم سایت هارو برم که باید برم یاناکار جالبه از صبح تا حالا بجز چای چیزی نخورده ام اما بازم گشنم نیست 
دنیا رو باید دید تا فهمید ، چشم های تو زیبایی محضه 
 
× این یه تیکه از ترانه آهنگ شاعر شدن از آلبوم محمدرضا علیمردانیه. 
به نظرم در نهایت عاشقانه بودنه
می فهمید چی میگم؟ 
 
× جالبه این مدت برعکس هر موقعی که فاز تنهایی برمی داشتم، اصلا از آهنگای عاشقانه پرهیزی ندارم. دقیق گوش می دم و فکر می کنم، لذت می برم و یه وقتا هم گریه می کنم. 
دوست دارم اینقدر به فاز تنهاییم ادامه بدم تا یکی پیدا شه بهم ثابت کنه وااااقعا دوستم داره. چون بعد این همه سال فهمید
الآن که دارید این پست رو میخونید ممکنه بعضیاتون صدای کولر به گوشتون برسه و یا بادش بهتون بخوره.
جالبه بدونید اینجانب این پست رو درحالی مینویسم که یک جفت جوراب کلفت به پا، یک سوییشرت به تن، یک کلاه به سر و دو عدد پتو به رو! دارم.
دقیقا تو یازده خرداد هزار و سیصد و نود و هشت!
یه چند روزیه عذاب وجدان گرفتم که چرا انقدر پست های به درد نخور و به اصطلاح زرد تو وبلاگ منتشر میکنم، چرا پست هام جنبۀ آگاهی و اعتقادی و معرفتی نداره!؟ خیلی اذیتم میکنه! از اون طرف جالبه که این پست های زرد هم طرفدار دارن!از این به بعد سعی میکنم حق وبلاگ نویسی رو درست ادا کنم! به نظر شما پست های قبلی رو پاک کنم یا بذارم بمونه!؟
الان دلم میخواد سرمو از پنجره ببرم بیرون و فقط فوش بدم ...
.
.
.
خب الان نظرتون برای رهایی از این خاموشی وسط اتوبان چیه ؟
چقد من احمقم :)
یه جایی که سال تا ماه کسی بهس سر نمیزنه دارم سوالِ فوری فوتی میپرسم ! به این میگن عدم تشخیص وسیله ارتباط جمعی ! همون بحث احمقانه ای که کلی با دهقان کردم و اخرم منو انداخت :)
کلا به نظرم ادم باید یه طوری رفتار کنه که کمتر تو چشم باشه چه تو فک و فامیل و خانواده چه بین دوست و آشنا چه بین غریبه ها ... کلا یه حالت کم پیدایی :)
خودکارِ نشون شده‌،نیست.
خودکار نشون شده،شانس من برای ادامه امتحانات و درس خواندن بود.شیشه عمر کهکشانی‌من بود.حالا که گم شده،حس می‌کنم عمر من هم به سر آمده.
مثل همه قصه ها-یا حتی خدا را چه دیدی؟مثل غصه‌ها-که به سر می‌آیند.مثل دنیا.مثل مرگ دنیایمان.آن هم درست وقتی زندگی اطراف،ادامه دارد.
 
 
 
*حالا پست قبل به حاشیه نره.بخونید که جالبه و قابل تامل.#فتأمل
یچیزی که درمورد بلاگستان جالبه اینه که فکر کنم همه ی ما بر اساس نوشته هایی که از ادما میخونیم ازشون یه کاراکتر تو ذهنمون میسازیم و اونها رو اونطوری میشناسیم
کاراکتر من تو ذهن شما چه شکلیه؟ فکر میکنین من تو دنیای واقعی چه جور ادمیم؟ 
 
+همیشه دلم میخواسته بدونم پس لطفا اگه زحمتی نیست اکثرا جواب بدین :)
امروز این خبر رو دیدم. گویا ناسا برنامه داره که تا سال ۲۰۲۴ دوباره انسان رو به ماه بفرسته.
من قبلا جایی خوند بودم که این برنامه وجود داره که اول یه پایگاهی روی ماه ساخته بشه و از اونجا آدم ها رو سمت مریخ بفرستن.
به نظرم زمین دیگه زیادی کهنه شده، چند هزار سال هست که ما آدم ها روی زمینیم باید کم کم ترکش کنیم.
میگن سفر به مریخ یک طرفه خواهد بود یعنی افرادی که میرن دیگه امکان بازگشت ندارن، ولی به نظرم به هیجانش میارزه. من که کاملا راضیم برم، فقط مشکل
بعضی وقتها استرس و فشار کاری آنچنان به آدم حمله می کنه که صدای شکستن استخوانهایت را هم میشنوی. خیلی جالبه که آدم یادش میره که هیچ چیزی ارزش سلامتی را نداره
شرایط وقتی بد میشه انگار آدم هم قاطی می کنه و دیگه نمی تونه عاقلانه فکر بکنه
ادامه مطلب
دنیا جای بدیه ولی ارزش جنگیدن داره:)
خب ما اول باید بدونیم که نگرشمون نسبت به خودمون چیه؟ روان‌شناس‌ها اسم این رو می‌ذارن خودپنداری. یعنی تصوری که از خودمون داریم و چیزی که توی ذهنمون ساختیم از خودمون. این‌ که چه‌قدر زیبام؟ چه‌قدر باهوشم یا هرچیز دیگه‌ای. و خب می‌دونیم دیگه؟ اکثرمون تصور درستی از خودمون نداریم!
این‌جا چندتا از عوامل این‌ که چرا ما این تصورات اشتباه رو داریم نام می‌بره.
یکیش مدرسه‌ است که فقط دو هوش ریاضی و حفظی رو در ن
چند وقت پیش یکی از مخاطب های وبلاگم بهم گفت عجیبه که هنوز تو وبلاگ و همچین فضایی می نویسی. و من فکر کردم واقعا عجیبه. نه تعلق خاطری ندارم نه وقتی می نویسم مخاطبی توی ذهنم هست که انگیزه بده. ولی همچنان ادامه میدم. جالبه. عجیبه. 
چند روزه دارم بش فکر میکنم. به نظرم یکی از اساسی ترین فاکتورای هر رابطه تعلق و تملکه. اینکه دو طرف چقدر از رابطه شون انتظار حس تعلق دارن چقدر تملک؟ مثلا به نظرم اگه دو نفر از رابطه جویای حس تملک باشند اون رابطه از ی جایی به بعد کار نمیکنه چون حس تملک یک طرف، در پی حس تعلق طرف مقابل میاد. 
حوصله بسط دادم مطلب رو ندارم. 
و اینکه خودم دلم حس تعلق میخواد یا تملک؟ واقعا نمیدونم.
فکر نمیکنم کسی باشه بتونه بین این دو تا یکیشون رو انتخاب کنه، بهرحال مکمل
سلام خدمت همه ی دوستان
دارم قشنگ دیوونه میشم. پسر داییم رفتارهای متناقضی از خودش نشون میده، کاملا راجع بهش گیج شدم. من خواهش میکنم لطفا پسرها (نه دخترا) بیاین نظرتون رو بگید.
میخوام بدونم از زاویه دید شما آقایون پسر داییم از من واقعا خوشش اومده یا نه؟ اگه بدونم واقعا توهم زدم دیگه این همه بهش فکر نمیکنم، آخه الان اصلا تمرکز ندارم رو درسم. اول اینو بگم از دید دخترهای نسل جدید پسر تاپیه از نظر پول، ظاهر و قیافه منظورمه. 
رفتارهاش اینطوریه که تو
امروز آخرین جلسه زبان تخصصی بود خیلی دلم گرفت دلم میخواست حداقل ۲-۳ جلسه دیگه می‌رفتیم واقعا دکتر ش با سواد بود و متواضع . علی رغم این که n تا زبان به قول مادرم زنده و مرده دنیا رو بلد بودن وقتی یکی از بچه ها پرسید : استاد شما چند تا زبان بلدین؟ با فروتنی کامل گفتن والا دخترم ما توی همین زبان مادریمون هم موندیم و ما اینطوری بودیم که یا ابالفضل ما رو باش که چقدر احساس علامه بودن میکردیم دکتر ش به نظرم یه الگوی تمام عیاره و البته استاد یه قسمت های
دیروز ناگهان نگاهم به تلفن که در گوشه میز قرار دارد گره خورد. پیش خودم گفتم آیا فکر میکنی این وسیله را دهه آینده نیز می توان دید؟ آیا می شود آن را در یک وسیله الکتریکی دیگری که در هر منزل و دفتری یافت می شود تجمیع کرد. در حد یک ایده خام این چنین به نظرم رسید.
همه خانه ها در این روزها مودم دارند. به نظرم آمد می توان با ایجاد تغییراتی در مودم متصل به خط تلفن ثابت، امکان جواب دادن با گوشی همراه را فراهم آورد. یا اینکه می توان چنین ارتباطی را دربستر لپ
تو جامعه ی ما تصور خیلی بدی از ازدواج وجود داره.
ازدواج برای مرد رو محدودیت و ازدواج و برای زن شستن و پختن و نظافت میدونن.
خب کاملا واضحه که هیچکس نه محدودیت میخواد و نه بشور و بپز.
یک سری اغراق هم راجع به تعریف زندگی عاشقانه و دونفری وجود داره که اگر برآورده نشه کلا زندگی دونفر زیر سوال میره و اون تعریف جز این نیست که زن و مرد ۲۴ ساعته به هم عشق بدن و حواسشون فقط به همدیگه باشه و نمیدونم برای هم کارای خارق العاده بکنن.
ولی به نظرم مهم ترین چیزایی
بابا یه سری پادکست گوش می‌ده جدیدا که شاهنامه‌خوانی‌ان. چون زیاد توی ماشینه، اینا رو گوش می‌ده تو راه که حوصله‌ش سر نره. کلا خیلی چیز خوبیه، آقاهه می‌خونه شعرا رو و توضیح می‌ده درموردشون. تسلطش خیلی خیلی بالاست، درمورد همه کلمه‌ها، داستانا و تاریخچه‌ها کلا خیلی می‌دونه.اون روز تو ماشین داشتیم یکی از قسمتای این رو گوش می‌کردیم که داشت درمورد تصحیح شاهنامه و جمع‌آوری‌ش و اینا حرف می‌زد. مثلا باید همه نسخه‌های موجود شاهنامه رو بردار
چون به مستی سوی می‌بانگ عدم ره سپرمبنگرم زین شب دیوانه چه سان ره ببرم ره نه هموار و نه من جز دو قدم راست توانساقیا نیست مرا جز به میانت نظرم ترسم از روز پسین تا که رسد نوبت منطلب باده کنم از قِبل درد سرم چون بپرسند مرا بیش و کم از بیش و کمممست گویم که چه پرسید مرا، بی‌خبرم من به دنیا شدم از حشمت میخانه‌ی دوستبکشم باده و از جلوه‌ی او جلوه خرم چرخش و زاویه‌ی حرف و قلم کار تو بودچاکر عشقم و از بندگی‌ات مفتخرم حلمیا نام نکو کردی و فرجام نکوز ب
سلام
من چون سر کار می رم هفته اول تغییر عادت غذایی را با خوردن هر روز یک کف دست مرغ پخته شده به همراه سبزیجات پخته و ماست یا سالاد برای ناهار شروع کردم
صبحانه هم سعی کردم اصلا کیک یا کلوچه نخورم و یک کف دست نون با پنیر اندازه یک قوطی کبریت بهمراه یک خیار یا گوجه خوردم گاهی هم تخم مرغ آب پز.
شام هم باز به سمت سبزیجات پخته البته نه لزوما بخارپز رفتم.
نتیجه :
به نظرم چربی های شکمی را کمی کاهش داد در حدی که خودم حس کردم. البته توصیه می کنم شما با مرغ تن
مدت طولانی ای بود که دانشگتاه ها از وضعیت سیاسی خارج شده بودند. خیلیا می گفتند که از این جوونا دیگه مباحث سیاسی در نمیاد. برای من همیشه عجیب بود ولی جالبه که باز هم دانشگاه ها هسته اعتراضات شده اند.
 
امیدوارم به زودی روزهای شاد را هم تجربه کنیم و از این شرایط غم بار خارج شویم.
علی اومده میگه مامان میدونی من بزرگ بشم میخوام چیکاره بشم؟میگم: نه. دوست داری چه کاره بشی؟
میگه: من میخوام شهید بشم!
+ : خب شهید که شغل نیست.
- : مدافع حرم که شغل هست. میرم مدافع حرم میشم. ((((((((((((((((((((((((((:
جالبه واسم من همچین حرفایی باهاش نزدم نمیدونم اینا رو از کجا شنیده 
فقط میدونم که عاشقشونم ((((((((((:
برام جالبه یه عده همممممه ی نیروشونو بسیج کردن که ما رو از هم جدا کنن!میبینی خدا؟جواب خوبی خوبیه...حالا همه با دقت بخونین.مخصوصا دشمنا...میخوام حسابی آتیشتون بزنم!بعد از این ببینم کسی داره این وسط موش می دوونه...کاری میکنم دیگه سایه ی من و محدثه رو نبینین!میخوام خوشحال باشه همیشه بخنده ولی...نمیذارم احمقایی مثل شما،احمقم نمیشه گفت بیشتر مثل روباه می مونین، با این حقه هایی که هم به من و هم به اون میزنن بتونن یه آجر ازین رابطه رو بردارن!محدثه حالا
مدت طولانی ای بود که دانشگاه ها از وضعیت سیاسی خارج شده بودند. خیلیا می گفتند که از این جوونا دیگه مباحث سیاسی در نمیاد. برای من همیشه عجیب بود ولی جالبه که باز هم دانشگاه ها هسته اعتراضات شده اند.
 
امیدوارم به زودی روزهای شاد را هم تجربه کنیم و از این شرایط غم بار خارج شویم.
دلیلش pms ئه.
تازگیا زیاد درگیرش میشم! 
قبلا من عین خیالم نبود داره شروع میشه یا تموم میشه!
ولی تازگیا زیاد منو میبره توی خودم.
امروز انقدر حواسم به حرف زدن های توی ذهنم بود که هرجا میخواستم حرص بخورم دیگه جمله رو ادامه نمیدادم و میگفتم من تنها نیستم و خدا هست و نمیذاره من از مراد دلم دور بمونم.
یه صدایی جدیداً داره خودنمایی میکنه تو گوشم.
صدا که همیشه تو کله ام بود، زیادم بود اما تاثیرگذار نبود! یعنی یجورایی حرف هیچکدومشون "برو" نداشت.
اما یه جدید پیدا شده، جالبه. به خودم میام میبینم دارم به حرفش گوش میکنم! من؟ آره!
ادامه مطلب
جالبه وقتی سراغ یه نفر که با هاش قطع ارتباطیم مریریم و چکش میکنیم. دو تا اتفاق رخ میده احتمالا 
اول اینکه ما حرص میخوریم‌ 
چرا؟
چون که ما داریم به اون فرد طبق قانون بازی های روانشناسی اپتیاز میدیم و اون پاسخی نمیده احتمالا چون اصلا ما رو نمیشناسه.
دو اینکه یاد اتفاقات گذشته ممکنه عصبیتون کنه.
بهر حال به قول دکتر چاووشی زندگی پر از ابهامه.
مهم اینه که خودتون رو باهاش تطبیق بدین.
انعطاف پذیر باشین
یادم نمیاد ترکیب “نیمه‌ی تاریک وجود” رو اولین بار کجا دیدم، ولی اخیرا روزها و ساعت‌های زیادی بهش فکر کردم. نیمه‌ی تاریک آدما چی می‌تونه باشه؟ تموم آدمایی که دوستشون داریم، عاشقشونیم یا با دیدنشون پر از حس خوب می‌شیم، نیمه‌ی تاریکشون چه شکلیه؟ مهم‌تر از اونا، نیمه‌ی تاریک خودمون چطوریه؟ جالبه و ترسناک. 
یادم نمیاد ترکیب “نیمه‌ی تاریک وجود” رو اولین بار کجا دیدم، ولی اخیرا روزها و ساعت‌های زیادی بهش فکر کردم. نیمه‌ی تاریک آدما چی می‌تونه باشه؟ تموم آدمایی که دوستشون داریم، عاشقشونیم یا با دیدنشون پر از حس خوب می‌شیم، نیمه‌ی تاریکشون چه شکلیه؟ مهم‌تر از اونا، نیمه‌ی تاریک خودمون چطوریه؟ جالبه و ترسناک. 
شما شاید ندونید ولی من رابطه به شدت حسنه ای با پیشنویس کردن نوشته هام دارم :) اوپس! واقعا حس رقت انگیز بودن دارم یک وقتایی!
جدا من عاشق یک به بعدم! یه تلفیقی از منطق و جنون و شادی و رنج و امیدواری و ناامیدی احساس میکنم که جالبه. 
و اینکه از درجه سنسیتیو بودنم کاسته شده و این خوبه! چون میتونم رو کارم متمرکز شم.
همین دیگه. نوشتنم نمیاد.
یک موضوع ریاضی زیبا بخونید جورشدنش جالبه شاید تا بحال این سؤال براتون زیاد پیش اومده که جمعه روز زوج هست یا فرد؟ جواب حقیقی این پرسش اینه:جمعه نه فردِ و نه زوج. بلکه ترکیب فرد و زوجِ یعنی روز " فر + ج " اللهم عجل لولیک الفرج
ادامه مطلب
شخص آشنای نزدیکی تقریبا دو سال پیش حدود 30 ملیون تومن توی یونیک فاینانس سرمایه گذاری کرد. همون موقع من هم از این کارش خبردار شدم و زیر و بالای یونیک فاینانس رو در آوردم.
چند وقت بعد توی یک تماس یک ساعت و نیمه، کل ماجرای یونیک فاینانس رو برای من از صفر تا صد توضیح داد که البته اکثرش رو می دونستم. مقصودش این بود که بیا و تو هم توی یونیک فاینانس سرمایه گذاری کن و بشو زیرشاخه من. خودِ شخص طی این دو سال حدود 500 میلیون تومن سود کرده است.
یک نکته برام خ
برام جالبه یه عده همممممه ی نیروشونو بسیج کردن که ما رو از هم جدا کنن!میبینی خدا؟جواب خوبی خوبیه...حالا همه با دقت بخونین.مخصوصا دشمنا...میخوام حسابی آتیشتون بزنم!بعد از این ببینم کسی داره این وسط موش می دوونه...کاری میکنم دیگه سایه ی من و محدثه رو نبینین!میخوام خوشحال باشه همیشه بخنده ولی...نمیذارم احمقایی مثل شما،احمقم نمیشه گفت بیشتر مثل روباه می مونین، با این حقه هایی که هم به من و هم به اون میزنن بتونن یه آجر ازین رابطه رو بردارن!محدثه حالا
به نظرم یکی از بزرگترین رمز و راز های زندگی شاد و موفق ،تسلیم شدن در برابر چیزهایی هستش که قابل تغییر نیست!
شاید ادم از بیرون ترسو به نظر برسه اما فقط خودش میدونه که چقدر مصممه.
انرژی نذاشتن روی این مسائل باعث میشه ادم انرژی و وقت و امید کافی برای مسائل قابل تغییر داشته باشه.
از نظرم یکی از بزرگترین اهداف زندگی هر فرد اینه که بفهمه قدرت تغییر چه چیزهایی رو داره و در جهت تغییر مثبت بره.
+یه جمله ی خیلی کاربردی یاد گرفتم! : به درک! 
مدتیه همون اول ک
جالبِ برام،شد دوبار! خیلی دوست دارم تو چنین شرایطی یکی ازم فیلم بگیره، حس میکنم آدما تو این حالت خنده دارن!
اولین بار تو اردوی مشهد اتفاق افتاد:)) دومین بار هم مدرسه!
از آموزش و پرورش اومده بودن ،آقای فلانی با سمت معلم، مدرس و تکنولوژیست آموزشی - مدیریت گروه آموزشی فلان مجموعه و خب گفته بودن که مجردِ...همکارها جمع و ایشون سخنرانی میکردن...صندلی های اول منو همکارم فائزه جون عین بچه درس خونا:)))منم با اخم بهشون گوش میکردم، اونم طبق عادت که جدی میشم
 
سلام دوستان
امروز برای ناهار لازانیا درست کردم. خودم معمولا با رب و سس گوجه، سس آن را تهیه می کنم. خیلی راحت تره.
ولی همانطور که می دانید در دستور اصلی آن با سس بشامل درست می شود. قبلا با این سس درستش کردم البته با فیله گوساله باریک خرد شده، قارچ و فلفل دلمه و به نظرم عالیه.
اینبار توی سرچهایی که داشتم دستوری با سس آلفردو دیدم. در دستور سس آلفردوی کلاسیک شما از خامه و پنیر پارمیزان استفاده می کنید. من لازانیا را با گوشت مرغ درست کردم ولی به نظرم
سلام
بعضی آقایون این جوری هستن ظاهرا(چون دقیقا توی یکی از پستها یکی هم یه همچین موردی رو داشت). نوشته بود که بعضی از ما مردها بعضی هامون دخترها رو طبقه بندی میکنیم واسه خودمون. مثلا یکی فقط برای رابطه جنسی, یکی برای در در و تفریح, یکی برای یه زندگی طولانی, یکی فقط دوست معمولی و ... .
حالا میخوام بدونم اینجور مردان، طبقه بندی رو بر چه اساسی انجام میدن؟، از همه جالب تر این بود که یکی رو فقط واسه در در و تفریح میخواسته. اونی که واسه در در و دور زدن میخو
گاهی روزها و ساعتها رو با خودت کلنجار میری و به خدا قول میدی دیگه گرفتار اون خشم کذایی نشی اما بازم با یه اتفاق روزمره می‌ریزی بهم و چه حییییف که قولت یادت میره! امان از دست نفس سرکش...
 
خدایا فقط خودت زیر و بم دلمو میدونی همونطور ک باطن این کم صبری رو برام آشکار کردی خودت هم کمکم کن تا شکستش بدم و میدونم که باهامی....
 
پ. ن. جالبه ها هر سال یه بار بروز میکنم اونم توو آبان! امسال یه کم با تاخیر آذر ماه اومدم :) 
این دور دور با ماشین که میگن هم واقعا خوش میگذره ها :) 
بعدِ عمری رفتیم یه دوری زدیم تو شهر، کاش همیشه جمعه بود و شهر انقدر خلوت. وای دلم میخواست هنوزم بگردیم :( 
جالبه وقتایی که اینجوری میریم تو شهر میگردیم موقع برگشتن یه "آخیش هیچ جا محله ی خودمون نمیشه" میگیم و محو زیبایی باغ میشیم که واقعا اگر نبود این شهر همون یه قرون هم نمی ارزید.
باید قدر این طبیعت توی این شهر بدترکیب رو بیشتر بدونم.
متاسفانه وضعیت این ویروس کرونا هر روز بدتر از روز قبل میشه و با سرعت بسیار زیادی در حال گسترش است. جالبه که هیچگونه کنترلی بر روی آن وجود نداره. داروخانه ها اصلا هیچگونه ژل و الکل و دستکش و ماسکی ندارند.
 
به نظر من تنها راه حل تعطیلی مطلق کشور حداقل به مدت دو هفته است و اینکه به مردم اطلاع رسانی صحیح شود.
 
کاش باز هم اینقدر طول ندهند که دیگه به هیچ وجه راه بازگشتی باقی نمونه
نمیدونم چرا به نظرم قلیون کشیدن یجوریه؟ یه خورده چیپ نیست؟ من راستش یک بار کشیدم برای امتحان واقعا هیچ چیز خاصی توش نمیبینم. چرا فکر میکنم کار احمقانه ایه ادم انجام بده. چرا در مورد سیگار این حسو ندارم. خب سیگارم کشیدم راستش شاید سالی چند بار خیلی محدود حالا یه دوستی باشه بکشم همچین حسی بهش ندارم. البته دوست ندارم جای شلوغ باشه. چرا یجور حس خجالت انگار ادم داره؟ انگار یجوری میشه. این حس در مورد قلیون نیست. قلیون به نظرم خیلی ضایست. ولی سیگار خب
جالبه که همون روزی که من داشتم به آخرین پیامم نگاه می‌کردم پی‌ام بده هنوزم نمیخوای حرف بزنی؟و جالب‌تر اینکه واقعا برام فرقی نداشت. جالب بود که اون اعتماد به نفسی که قبلا برام جذاب بود الان روی اعصابم بود. فروتن بودن چیزی ازتون کم نمیکنه بچه‌ها.فروتن و متواضع باشیم.پیمان پیمان، فروتن باش الاغ.
انشا درمورد ماه مهر ( دوره ابتدایی)
از خیلی ها پرسیدم ماه مهر یعنی چی؟ گفتند:(( یعنی بوی لبخند، بوی درس و مدرسه و مشق های ناتمام، بیدار شدن از خواب تابستونی و آغاز جنب و جوش مدرسه و تلاش و کوشش))
این ماه یه سی روزه ی جالبه که بچه ها را از خوش گذرونی های تابستونی جدا میکنه و اون هارو به درس و مشق و کتاب مشغول میکنه.
ادامه مطلب
توی بدنسازی چیزی که بیش از همه برام جالبه، توجه به جزئیاته. با هر تمرین متوجه یکی از قسمت های بدنت میشی و تلاش میکنی تقویتش کنی. همون عضله ای که تا دیروز نمی دونستی اونجاست، همون که هر روز بی تفاوت ازش استفاده میکنی؛ مثلا وقتی میخوای وسیله ای رو جابجا کنی، به بالاترین شاخه ی پتوس آب بپاشی یا بیرحمانه قطره های اشک رو از صورتت پس بزنی.
باشه، باشه، قبول می‌کنم قرار نیست همیشه موثر باشم، ولی یه شرط داره، تو هم باید قبول کنی همیشه موثری، باش؟پ.ن. اگه هی این‌جوری بگی، نمی‌دونم، نمی‌دونم اوضاع تا کی این‌طوری می‌مونه. هیچی بی‌خیال، خوشحالم که راستش رو می‌گی، بی‌خیال!
ب.ن. خداییش انتظار بی‌جا بود، خب تو هم تاثیر نداشتی این‌جا وگرنه باید ناراحت می‌شدم دیگه، نه؟
مطلب جالبی را سالها پیش خواندم که عنوانش این بود: کارمند خوب
 
برخی قسمتهای این مطلب را که به یاد دارم اینجا براتون می نویسم. جالبه
 
1- کارمند خوب همیشه به فکر سلامتی اش است. در این خصوص خوردن چای سبز را فراموش نمی کند.
2- کارمند خوب همیشه به فکر این است که برای خودش یک کسب و کار جدید راه بیندازد ولی همیشه منتظر مهیا شدن پیش نیازهای مربوطه است
3- کارمند خوب نسبت به همه چیز شاکی است
 
اگر شما موارد دیگری از این مطلب را خوانده اید را دیده اید لطفا بنو
امروز داشتم فکر میکردم
 
که ما
به دنیا میایم
 
تجربه میکنیم
 
و در اینده به لحظات امروزمون و حتی به سختیامون، دل شکستگی هامون، و... میخندیم.
 
جالبه
 
ولی عجیبه
 
که اینقدر راحت به گذشته برمیگردیم و میگی آخی! اون روزا هم گذشت.
 
قبول دارم که ادم درس میگیره. یعنی فراموش نمیکنی چیزایی که یاد گرفتی رو.
ولی واقعا تلخی و شیرینی و همه اینها از ذهن ادم پاک میشه.
 
ما که قراره به سختیا و مشکلات الانمون بخندیم در اینده
 
خب از الان بخندیم!
 
‏گاهی آدم به یه سراغ گرفتن ساده ست که زنده اس، اینکه بفهمه واسه یکی مهمه، اینکه بفهمه بود و نبودش واسه یکی فرق داره، اینکه بدونه بین اینهمه آدم جور و واجور لااقل تو دل یکی جا داره، سراغ بگیرین از آدمایی که دوسشون دارین نزارین از درون بمیرن.چه حرف جالبی!!! نذاریم از درون بمیرن...!
اولش خوشم نیومد راستش از کتابش. ه همش تکرار می‌کرد یه حرفایی رو. ولی ازونجایی که شروع کرد به بررسی انواع بیشعور‌ها موضوع جالب شد D: هرچند اروپا از دوران بیشعوری گذر کرده انگاری، ولی برا جامعه ما هنوز صادقه حرفاش متاسفانه. یکمم اعصاب خورد کنه چون آدم برا هر نمونه یه مثال میشناسه. 
جالبه برام که بعضیا نمیدونن این کتاب طنزه و خیلی جدی شروع میکنن به خوندنش D: 
شما خوندینش؟ 
یکی از عجیب‌ترین اخرهفته‌های تاریخ پنج - شش ساله‌ی زندگی‌مون بود. آخرین بار که اینطور وحشیانه یه سریال رو دنبال کرده بودیم، برای دیدن فصل اول «خانه اسکناس» بود، که ساعت پنج بعدازظهرِ یه روز زمستونی شروعش کردیم و نزدیک صبح، با اتمام فصل خوابیدیم.چیه این #گات؟ تن و بدن آدم از عمقِ نگاهِ نویسنده‌ به دنیا می‌لرزه. مخصوصاً که من به شکل وحشیانه‌تری دارم توی فضای اینترنت، مقاله و فکت و گزارش ازش می‌خونم؛ و می‌بینم که چطور آقای مارتین حواسش ب
دلم می خواد براتون بنویسم وقت ندارم 
داستان بنویسم گرفتاری دارم 
نمونش یک هفته جون کندیم حسن عباسی رو دعوت کردیم هیئت ولی دستگیرش کردن کلا همه چی بهم خورد 
براتون از متاهلی بگم و بدونید چه دنیایی جالبیه خوب مجردید و این مسائل خیلی شخصیه 
خلاصه کارم شده بیام هیی مطلب بخونم نظر بدم 
ولی خوش میگذره 
به من داره خوش میگذره شما رو نمی دونم 
سعی کنید تو بدترین روزای زندگیتون خوش بگذرونید 
خدمت دوستان و بزرگواران عرض میکنم که به خاطر تغییر یه سری شرایط در محل کارم و کارهایی که در منزل انجام میدم... تمرکزم برای پاسخگویی به نظرات به شدت کاهش پیدا کرد... مخصوصا پاسخ نظراتی که باید با طمانینه بخونم و تحلیل کنم و پاسخ بدم... به شدت افت کیفیت پیدا کردن...
از قبل از عید هم در حال جمع آوری آمار موثرترین وبلاگها هستم... که هنوز تموم نشده... حدود 100 تا شون تا حالا احصا شدن...
امیدوارم کیفیت پایین پاسخ هام موجب کدورت و سوء برداشت نشه...
حتی ممکنه در
خیلی برام جالبه برنامه نویس خانم رویا میم توی مسائل سرور ساده و کار با دیتابیس خیلی راحت میگه بلد نیستم و پاس میده به من یا برنامه نویس آقای محمد حسین خ و مدیر عامل آقای مهدی حق هم سری قبول میکنه بعدش اگه من باشم خودشو مدیر عامل آقای مهدی حق میکشه
خب دوستان عزیز بعد از این که من 8هفته از بارداریم گذشت و پیش متخصص رفتم به من گفتن جفتت پایین هست و پس از اون لکه بینی های من شروع شد. جالبه روز قبلش مشکلی نداشتم اما بعد از گفتن دکتر لکه بینی های من و استراحت مطلق(دراز کشیدن در کل روز و فقط برای دستشویی رفتن بلند شدن) شروع شد☺.9 ماه استراحت خیلی سخته اونم برای من که هروز میرفتم بیرون. خب دیگه هرکه طاووس خواهد جور هندوستان کشد.
جالبه بدونید از بین تمام کشور های جهان تا حالا فقط ۱۲ کشور بودن که ماهواره خودشونو توسط خودشون  تو فضا قرار دادن و بقیه کشور ها به صورت مشارکتی با روسیه، امریکا، ژاپن یا چین ماهواره ارسال کرده اند. اتحادیه جماهیر شوروی، کره شمالی، امریکا، روسیه، ژاپن، ایران، هند، اسرائیل، اوکراین، فرانسه، چین و انگلستان این دوازده تا کشورن.
هیچ آدمی قرار نیست همراه همیشگی تو باشه تو دنیا این یه امر کاملا بدیهی و منطقیه و باید بپذیریمش
باید یه بخشهایی از خودمونو همیشه واسه خودمون نگه داریم واسه اون روزهای تنهایی مطلق
یه بخشهای باحال و حال خوب کن! :)
اتفاقا حقیقت تلخی نیست.جالبه
همه مون گاهی نیاز داریم توی دنیای خودمون سیر کنیم بدون اینکه کسی باشه
نگفتم بهتون؟
دیشب از دو نفر یه جورایی خواستگاری کردم. خیلیم اصولی و محترمانه.
خب
جوابشون منفی بود :)
جالبه هردوشون به این موضوع اشاره کردن که آرزوی خوشبختی و همسر ایده آل میکنن برام!  یعنی خیلی ریز به این نکته هه اشاره کردن که خودشون نمیتونستن اون آدمه باشن که قراره منو خوشبخت کنه :)
راجع به خواستگاری زن از مرد سوالی داشتین ادمین مجرب سایت راهنماییتون میکنه :))
خب خب خب...اونقدر استرس دارم که نمیدونم از کجا شروع به نوشتن کنم..هرررروز سایت سنجش رو چک میکنم ..جالبه توی خود سایت هیچ اطلاعیه ای نیومده..اما اخبار گفته توی هفته ی دیگه میاد ..بابا اینا میدونن حد استرس منو ! بعد جالبه بابام دیروز مثبتی مقدمه میگه جوابا ۱۷ ام میاد !!!منو میگی گفتم از کجااا میدونی ؟ میگه تو زیر نویس شبکه خبر اومده هیچی دیگههه ..ملدم من حالا اصلا نمیتونم رو کارم تمرکز کنم.. فکر جوابا یک لحظه ام رهام نمیکنه...
از ترجمه مقالم فقط یک پار
خب خب خب...اونقدر استرس دارم که نمیدونم از کجا شروع به نوشتن کنم..هرررروز سایت سنجش رو چک میکنم ..جالبه توی خود سایت هیچ اطلاعیه ای نیومده..اما اخبار گفته توی هفته ی دیگه میاد ..بابا اینا میدونن حد استرس منو ! بعد جالبه بابام دیروز مثبتی مقدمه میگه جوابا ۱۷ ام میاد !!!منو میگی گفتم از کجااا میدونی ؟ میگه تو زیر نویس شبکه خبر اومده هیچی دیگههه ..ملدم من حالا اصلا نمیتونم رو کارم تمرکز کنم.. فکر جوابا یک لحظه ام رهام نمیکنه...
از ترجمه مقالم فقط یک پار
من به همه چیز فکر می کنم ... :))در پرانتز -> این تایتل هم با اینکه از نظر مفهومی به متن مرتبطه ولی منظورم چیز دیگه ای بود :)) خیلی برام جالبه که همیشه سعی می کنم یه چیز خیلی رندوم بذارم تایتل و شروع کنم به نوشتن , ولی خیلی مواقع تایتل خیلی به متن می خوره :)) جالبه D: 

بعضی مواقع شک می کنم که باید اینجوری باشه اصن یا نه ... :))
دوست دارم از یه جایی شروع کنم به فکر کردن , و اجازه بدم از اون جا به بعدشو اجازه بدم ذهنم هر سمتی دلش می خواد بره ... :)) 
همین الان که ای
لعت به این روانکاوا که بهم توجبه کردنو یاد دادن و باعث شدن حالم دم به دم خراب تر شه.
پروتکل بیت تورنت خیلی جالبه. تا وقتی یک PEER برای نود اصلی فایده داره ازش استفاده میکنه و وقتی بلااستفاده شد میره سراغ یه PEER دیگه. و این برای تمام نودها در کنار نود اصلی صادقه. یعنی اگه نود اصلی کارش با یه PEER تموم شد این به نفع هردوشونه. کاملا سودجویانه. خیلی جذابه.
سلام
شاید سوالم خیلی مسخره و مضحک به نظر برسه، من یک دختر سی و سه ساله هستم و مدت چند ماهه شاغل شدم، مشکلم اینه که تا به الان هر کسی که بهم در مورد مشکلاتم متلک و نیش و کنایه انداخته، بعدش همون فرد از من جلو زده! و من کم آوردم!  
در مورد بیکاریم، من  بعد فارغ التحصیلیم یه جایی رفته بودم واسه کار، آخرش کارم ردیف نشد، اون موقع  بیکار بودم، نیش و کنایه بیکاری شنیدم از یکی دو نفر، جالبه مدت کوتاهی  اون چند نفر استخدام شدن و من بیکار موندم!  
یا یک
معنی اینترنت نفتی را این روزها خیلی خوب درک کردم. جالبه با این وضعیت اینترنت می خواهیم همه چیز را بصورت مجازی برگزار کنیم. امتحانات مجازی، آموزش مجازی و ...
واقعا این شرایط اگر هیچ مزیتی نداشت لااقل متوجه کاستی های زیادی که داشتیم شدیم.
 
تقریبا بسیاری از زیر ساخت ها را نداریم البته از حق نگذریم من به این نتیجه رسیدم که ملت فهیم و خوبی داریم
 
امیدوارم امسال سلامتی برای ایرانیان در پی داشته باشه
سر ظهر وقتی مداد به دست داشتم به صفحه‌های کاغذ ضربه می‌زدم یه چیزی توی ذهنم از چاووشی پلی می‌شد «تو حکم واجب‌الاجرایی» نوشتمش،بهش فکر کردم،کاری که می‌کردم واجب‌الاجرا بود انگار.
جالبه حالا متن آهنگ‌هایی که توی ذهنم میاد هم داره مطابق کاری می‌شه که انجام می‌دم :))
جالبه که تو هر سنی، بدون انتخاب خودم یه سری از مسائل مشخص تو ذهنم چرخ می‌خورند و تبدیل می‌شن به دغدغه یا موضوع تحقیق و تفحص و کنجکاوی و بعد از رسیدن به یه حد مشخصی از دانایی (و آگاهی از نادانی توامان)، به شکل تقریبا ناخودآگاه کنار گذاشته می‌شن تا جا برای مسائل جدید باز بشه.
حالت ایده‌آل اینه که همه پرونده‌ها همیشه باز باشند، ولی خب هیچ وقت نباید محدودیت‌های انسانی‌ت رو فراموش کنی‌.
یه وقتایی توی زندگی کم میاری همه جوره ولی با تمام حال بدت میگی شکر که نشد شکر که این حال رو دارم ولی خوده خوده خودمــــم ! جالبه مگه نه ؟
زندگی ما آدم اونقـدرام سخت نیست ، ولی چاله و چوله زیاد داره برا پر کردن تصمیمــات بزرگ و کوچیکم اجرایی شد برای تکمیل شدن این زندگی ...
رشته پر رمز و رازی رو انتخاب کردم و زندگیمو پیچیده ترش کـردم :))
خواستید صورت مسئله رو بدم حلش کنید خبرم بدید :)))

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

طراحی سایت رایگان